پایان 8ماهگی فرشته کوچولوم تو دل مامانش
سلام فرشتم عشقم جونم مونسم انیسم
8ماه از باهم بودنمون میگذره و اینروزای فراموش نشدنی به سرعت برق و باد در گذرن تا چشم به هم بزنیم این ماهم تموم میشه و عروسک خوشگلم میاد تو بغلم
عزیزدلم انشالله طبق تاریخی که دکتر گفته هدیه خدا تو شبای قدری که اون موقع میای بغلم تاریخ سزارینم 93/4/31یا 93/5/1 هست به لطف خدا و امام مهربونیا و همراهی شما و داداشی و بابای مهربونتون حفظ جزء 4قرآن هم تموم شد و الان اول جزء5 ام امیدوارم با اومدن تو هم بتونم این راه رو ادامه بدم
این ماه رو یکم با سختی گزروندیم با یه درد شدید شبیه درد زایمان که 2روز بود داشتم تحملش میکردم خودمو رسوندم به دکتر اونم برام آزمایش ادرار اورژانسی نوشت و رفتم انجام دادم جوابش خیلی خخبر خوشی نبود تو ادرارم خون مشاهده شده بود که دکترم ازم پرسید سابقه سنگ کلیه داشتی گفتم نه !!!برام سونو گرافی نوشت و البته اونم اورژانسی رفتم سونو رو انجام دادم و معلوم شده که بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــله سنگ کلیه دارم وانگاری خون تو ادرارمم بخاطر دفع یه سنگ دیگه بوده که با اون دردای شبیه زایمان همراه بود آخه میگن دفع سنگ کلیه با یه دردی شبیه زایمان همراهه که خدا قسمت هیچ کس نکنه! خلاصه که این دردای شدید منووبابایی رو حسابی شکه کرده بودو ما فکر میکردیم که این دخملمونه که عجله داره برای دنیا اومدن که معلوم شد نه!!!اون یه سنگ کوچولو بوده منو به این حالو روز انداخته بود خلاصه بعداز دکتر رفتنم با داروهایی که دکترم بهم داد حالم خداروشکر خوب شد و منم طبق گفته دکترم دارم حسابی آب و هندونه میخورم ویکسره تو راهه دستشوییم
ولی خب دستشویی رفتن خیلی بهتر از اون دردای فراموش نشدنی هست خلاصه اینکه دخمل مامان این روزا با تمام شیرینهاشو سختیهاش داره تموم میشه منم امیدوارم که تو سالم و سلامت والبته صالح بیای بغلمو روزای شیرینتری رو باهم داشته باشیم خیلی دوستت دارم و منتظر دیدن روی ماهتم گل بهشتی مامان